دیانادیانا، تا این لحظه: 5 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

دیانا الهه ماه وجنگل

دوران بارداری (۲)

1398/1/20 19:57
نویسنده : مامان مریم
171 بازدید
اشتراک گذاری
الان که دارم راجع به اون روزا صحبت میکنم دخترم دنیا اومده ....زخم پام هیچ دردی نداره ولی خیلی زخم زشتی روی پامه......و اون جوری که میگن خیلی زمان میبره تا خوب بشه شاید حدود یکسال.....
منم که صبرم زیاااااااااد......نشستم تا یکسال بگذره
به نظر خودم خدا یه تنبیهی منو کرد ...گفت ناراحتی که یه موجود گوگولی توی بدنته....فکرای پلید به سرت زده؟؟.پس بگیر که اومد یه دردی به جونم انداخت که برای زایمان کردنم لحظه شماری میکردم....و مطمئنم جای این زخم میمونه برای اینکه هر وقت نگاهش کنم بدترین روزها بیاد جلوی چشام.......
بازم دمت گرم خداجوووون.
دکتر نیلوفر نظر زاده پزشک زنانی بود که برای زایمانم انتخاب کردم....یه خانوم دکتر خوش خنده و مهربون که خیلی هم وسواسی نبود و بدرد کار من میخورد.....
آخه همه میگفتن اقای دکتر ترک زاده .(دکتر زایمان اولم) که خیلی مااااااااه بود دیگه پیر شده و همش به سفرهای خارجیشه و بهش نمیشه اعتماد کرد شاید زمان زایمان ایران نباشه و از این حرفا و بالاخره باعث شد نیلوفر خانوم و انتخاب کنم که البته الانم پشیمون نیستم.....خوب بود دمش گررررمه گرم
برگه بستری برای سزارین و واسه ۱۳ یا ۱۵ بهمن نوشت...گفت یکی از این دو روز و میتونم انتخاب کنم....از اونجایی که آندیا هم ۱۳ تیر بدنیا اومده و خدا روشکر ۱۳ عدد خوبی برای من بوده و هست....اینبارم با مسعود تصمیم گرفتین ۱۳ بهمن و انتخاب کنیم. و این گونه شد که صبح ۱۳ بهمن ماه سال ۱۳۹۷ ساعت ۶ و نیم صبح تنهای تنها ( دو نفری) با ساک و تشکیلاتی که آماده کرده بودم با توکل به خدا راهی بیمارستان رضوی شدیم برای بستری و بدنبا اوردن گل دخترمون.....
راستی یادم شد از خوشحالیهای آندیا بگم...که تقریبا" ۲۰ روز به زایمان به کمک مسعود یه برگه به در باکس یخچال چسبونده بودن و روز شماری میکرد برای بدنیا امدن خواهر کوچیکه.....هر روز صبح قبل از رفتن به مدرسه یه روز و خط میزد و شاد و شادمان راهی مدرسه میشد....برق شادی و که توی چشمای این بچه میدیدم، برام یه دنیا ارزش داشت و تمام سختی ها رو برام شیرین میکرد.....با یکی از روانشناسای بیمارستانمون در مورد فرزند دوم که صحبت میکردم، میگفت: شما چند سال دیگه متوجه میشید که چه هدیه ایی و به دختر اولتون دادین .....
و تمام اینا باعث شد من روز به روز برای داشتن فرزند دومم خدا رو شکر کنم.....
✍️ تایید و ثبت مطلب
دوران بارداری (۲)
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)