دیانادیانا، تا این لحظه: 5 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

دیانا الهه ماه وجنگل

دو خط قرمز

1398/1/19 22:00
نویسنده : مامان مریم
568 بازدید
اشتراک گذاری

نیمه دوم خرداد۹۷ بود که متوجه شدم باردارم....نمیدونستم که باید خوشحال باشم یا ناراحت...آخه قراری برای فرزند دوم نداشتیم، تقریبا" به این نتیجه رسیده بودیم که یه بچه توی این دوره و زمانه کافیه.....مخصوصا" با تجربه بسیار تلخ سال ۹۴ و بارداری خارج از رحمم که تا پای مرگ رفتم و برگشتم.. حالا دیگه خبر حاملگی برام یه کابوس بود چه برسه به اینکه خودم با چشمای خودم اون دو تا خط قرمز بی بی چک و دیدم.....
کلی فکرای منفی اومد سراغم. اول از همه اینکه اگه بازم خارج از رحم باشه چی؟؟؟ اگه سالم نباشه چی؟؟ اگه.....اگه.....و هراران اگه دیگه.....
دو هفته تا عروسی نیلوفر ( خواهر زاده ام) مونده بود و این بدترین خبر توی اون روزها بود.....
یادمه تنها کاری که اون موقع میشد انجام داد این بود که سریع برم سونوگرافی تا مقوله خارج از رحم رد بشه....هر چند که به قول خانم کلانتری پور ( مامای آشنایی که بعضی مواقع بهش مراجعه میکردم) اونقدر برای سونو زود بود که شاید اصلا" چیزی هنوز دیده نمیشد ولی بااین حال ترجیح دادم برم تا خیالم راحت بشه.....همون شب یه سونو پیدا کردم و رفتم....چی بهم گذشت تا رفتم روی تخت فقط خودم میدونم و خدا و مسعود.....فقط دعا میکردم خارج از رحم نباشه....لحظه ایی که دکتر گفت توی لوله هیچی نمیبینم انگار یه وزنه هزارتنی از روی قفسه سینه ام برداشتن. نمیدونستم از خوشحالی داد بزنم ، بخندم یا گریه کنم.....
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)